۱۳۹۰ شهریور ۹, چهارشنبه

فارغ از هر زنده باد و مرده باد :: سر براه مملکت باید نهاد

بچه ها! این خانه ی اجدادی است...
گشته ویران، تشنه ی آبادی است...
خسته از شلاق استبدادی است...
مرهم دردش کمی...
آزادی است...!
مرهم دردش کمی آزادی است...!
فارغ از هر قومیتی دست در دست هم نسبت به نابودسازی دریاچه ی ارومیه اعتراض کنیم. این کار امروز ماست. اعتراض به سیاست های رذیلانه ی جمهوری اسلامی در اصرار به نابود سازی دریاچه ی ارومیه. یکبار برای همیشه مرزهای قومیتی را شکسته و مشتی محکم شویم بر دهان جمهوری اسلامی. هموطن عزیز ترک و فارس و کرد و بلوچ دریاچه ی ارومیه ی متعلق به همه ی ماست. فاصله ها را شکسته و دست در دست یکدیگردر اعتراضات روز شنبه شانه به شانه ی هم شرکت کرده و قبل از هر چیزی اول یک ایرانی باشیم و از یاد نبریم که " چو عضوی به درد آورد روزگار::: دگر عضوها را نماند قرار" حال که هموطنان آذری ما به کمک ما نیاز دارند، حمایت خود را از آنان دریغ نکنیم. ایران یعنی آذرآبادگان، تهران، شیراز، اصفهان، ساری، رشت، کرمانشاه، سیستان و بلوچستان، آبادان، و ..... همه ی این شهرها پیکره ی میهن ما را تشکیل می دهند. حال که عضوی ازین پیکره به درد آمده است، بی تفاوت نمانیم. 
متن فراخوان:
ما به عنوان فعالین حرکت ملی آذربایجان- اورمیه- با اعتراض شدید به سرکوب خونین مردم در شهرهای  تبریز و اورمیه اعلام می‌کنیم که اعتراضات روز شنبه حرکتی احساسی و کور نبوده و بر مطالباتی استوار است که تا رسیدن به آن هم‌چنان به اعتراض خود ادامه خواهیم داد. بنا براین عصر روز شنبه ‌دوازدهم شهریور بار دیگر در میادین و خیابان‌های شهر اورمیه گرد هم می‌آییم تا یک بار دیگر خواسته‌های خود را به صورت مدنی به گوش همه برسانیم. امیدواریم که فرزندان قهرمان ستارخان در دیگر شهرهای آذربایجان و آزادی‌خواهان دیگر شهرها نیز به یاری برادران خود در شهر‌های تبریز و اورمیه بشتابند.

مطالبات در تجمع اعتراضی روز شنبه دوازدهم شهریور بر این پایه‌ها استوار خواهد بود:

- توقف فوری سیاست خشک کردن عمدی دریاچه اورمیه
- انجام اقدامات فوری و ملموس برای جلو‌گیری از خشک شدن دریاچه اورمیه
- عذر‌خواهی دولت و رییس مجلس شورای اسلامی و نمایندگانی که به ملت آذربایجان اهانت کرده‌اند
-استعفای استان‌دار آذربایجان غربی به عنوان مسوول اول شورای تامین استان که دستور شلیک مستقیم به مردم بی‌گناه را داده است
- محاکمه و معرفی فوری عاملین سرکوب خونین شهر اورمیه
- آزادی همه زندانیان سیاسی و بازداشت‌شدگان روزهای قبل و روز پنجم شهریور در شهر تبریز و اورمیه
- جبران خسارت مالی کسانی که اموالشان توسط نیروهای یگان ویژه صدمه دیده است.
- توقف استفاده از کلمات اهانت‌آمیز هم‌چو اراذل و اوباش و… علیه مردم معترض در مطبوعات و رسانه‌های دولتی
وعده دیدار: روز شنبه دوازدهم شهریور ماه ساعات‌: شش عصر



مکان: میدان ولایت فقیه- خیابان امام- خیابان عطایی- خیابان بعثت- خیابان خیام جنوبی- خیابان کاشانی- میدان ایالت
همه مردم  آذربایجان، فعالین حرکت ملی آذربایجان و آزادی‌خواهان سراسر ایران را دعوت می‌کنیم با برگزاری تجمعاتی در این روز مردم شهر تبریز و اورمیه را تنها نگذارند.

اشعار از هادی خرسندی
ساخت عکس: کاری از خودم

۱۳۹۰ مرداد ۹, یکشنبه

شیخ و مریدان




شیخ و مریدان به پارک جنگلی رفتندی از برای تناول ناهار و گذران وقت.
در میانه راه اعلانی نصب بود که :
قلیان ممنوع . چادر مسافرتی ممنوع . سگ ممنوع . پخش موسیقی ممنوع ، رقص و شادی ممنوع
.
شیخ بفرمود : باز جای شکرش باقیست که تجاوزآزاد است وگرنه در طبیعت چه میکردیم!!؟

مریدان شلوار را محکم گرفته و به غایت سرعت گریختندی.


۱۳۹۰ تیر ۲۶, یکشنبه

نام و عکس خدایان زرتشتی

 سپنتا مینو

 امرداد

 اسفند

 اردیبهشت

 خرداد

 شهریور

بهمن



منبع: کاری از دکتر محمد سلمانی

۱۳۹۰ تیر ۲۴, جمعه

قم. شعری از نادر نادرپور. از دفتر چشم ها و دست ها

 

چندین هزار زن
چندین هزار مرد
زن‌ها لچک به سر
مردان عبا به دوش
یک گنبد طلا
با لک‌لکان پیر
یک باغ بی‌صفا
با چند تک‌درخت
از خنده‌ها تهی
وز گفته‌ها خموش
یک حوض نیمه‌پر
با آب سبز رنگ
چندین کلاغ پیر
برتوده‌های سنگ
انبوه سائلان
در هر قدم براه
عمامه‌ها سفید
رخساره‌ها سیاه
توضیح: این عکس فتوشاپ اندر فتو شاپه. من فقط براش عمامه گذاشتم.

۱۳۹۰ تیر ۱۶, پنجشنبه

خداناشناس . شعری از زنده یاد سعیدی سیرجانی


 خبر داری ای شیخ دانا که من 
 خداناشناسم خداناشناس
 نه سربسته گویم سخن
 نه از چوب تکفیر دارم هراس
 زدم چون قدم از عدم در وجود
 خدایت برم اعتباری نداشت 
 خدای تو ننگین و آلوده بود
 پرستیدنش افتخاری نداشت
 خدایی بدینسان اسیر نیاز
 که بر طاعت چون تویی بسته چشم
خدایی که بهر دو رکعت نماز
 گه آید به رحم و گه آید به خشم 
خدایی که جز در زبان عرب
  به دیگر زبانی نفهمد کلام
 خدایی که ناگه شود در غضب
بسوزد به کین خرمن خاص و عام 
خدایی چنان خودسر و بلهوس
که قهرش کند بی گناهان تباه
 به پاداش خوشنودی یک مگس 
زدوزخ رهاند تنی بی گناه
 خدایی که با شهپر جبرییل
کند شهر آباد را زیر و رو
  خدایی که در کام دریای نیل
 برد لشکر بیکرانی فرو
 خدایی که بی مزد و حمد و ثنا 
نگردد به کار کسی چاره ساز
 خدا نیست بیچاره ور نه چرا
 به مدح و ثنای تو دارد نیاز
  خدای تو گه رام و گه سرکش است
چو دیوی که اش باید افسون کنند
 دل او به دلال بازی خوش است 
وگرنه شفاعت گران چون کنند؟
خدای تو با وصف غلمان و حور
دل بندگان را بدست آورد 
به مکر و فریب و به تهدید و زور
 به زیر نگین هر چه هست آورد
خدای تو مانند خان مغول
  به تهدید چون می کشد تیغ حکم
زتهدید آن کار فرمای کل
به مانند کروبیان صم و بکم 
چو دریای قهرش برآید به موج
نداند گنه کاره از بیگناه
به دوزخ فرو افکند فوج فوج
  مسلمان و کافر سپید و سیاه
خدای تو اندر حصار ریا
 نهان گشته کز کس نبیند گزند 
کسی دم زند گر به چون و چرا
به تکفیر گردد چماقش بلند
 خدای تو با خیل کروبیان 
به عرش اندرون بزمکی ساخته
چو شاهی که از کار خلق جهان
به کار حرمخانه پرداخته 
نهان گشته در خلوتی تو به تو
 به درگاه او جز تو را راه نیست
 تویی محرم از کار او 
کسی در جهان جز تو آگاه نیست
تو زاهد بدینسان خدایی بناز
که مخلوق طبع کج اندیش توست 
اسیر نیاز است و پابند آز
خدایی چنین لایق ریش توست
نه سربسته گویم سخن 
خدا نیست این جانور اژدهاست
 مرنج از من ای شیخ دانا
 که من خداناشناسم اگر " این " خداست

۱۳۹۰ تیر ۱۴, سه‌شنبه

دوران طلایی امام راحل

هیچ میدانید این فرشتگان بیگناه در سال 1358 به دستور شخص خمینی ملعون در بمباران شهر سنندج ، به طرزی فجیع و دلخراش جان باختند؟ باز هم از دوران طلایی امام راحلتان میگویید ؟؟ شرم نمیکنید؟؟ با چه رویی از آن دوران سیاه و نکبت زا با نام دوران طلایی یاد میکنید ؟؟ شرمتان باد خدایان ننگ و ریا و دروغ ! شرمتان باد!